علوم اجتماعی

مطالب مربوط به کتب علوم اجتماعی

علوم اجتماعی

مطالب مربوط به کتب علوم اجتماعی

اهداف و نکات مهم درس دوم(جغرافیای سوم)

چگونه از نقشه استفاده کنیم؟

هدف کلی: آشنایی با مقدمات نقشه خوانی

هدف های رفتاری: دانش آموزان بعد از پایاناین درس قادر خواهند بود:

۱)نقشه ی مورد استفاده را توجیه کنند.

۲)از راهنمای نقشه برای خواندن آن استفاده کنند.

۳)علّت انتخاب علایم را در راهنمای نقشه بیان کنند.

۴)مقیاس نقشه را توضیح دهند.

۵)انواع مقیاس را معرفی کنند.

۶)روی یک نقشه ی ساده،فاصله ی نقاط معین شده را با استفاده از مقیاس خطی پیدا کنند.

۷)تفاوت نقشه ی بزرگ و کوچک مقیاس را بیان کنند.

نکات مهم درس:

۱)هنگام استفاده از نقشه،شمال آن باید با جهت ایستادن ما منطبق باشد.

۲)میزان کوچک شدن نقشه را نسبت به اندازه ی واقعی «مقیاس نقشه میگویین.

۳)در نقش هاییی با مقیاس کوچکتر ،عوارض طبیعی- مانند دریاچه و رود- یا انسانی،مانند ساختمان ها  جاده ها،بسیار کوچک می شوند و به همین دلیل ،نمی توان جزئیات (مانند کوچه ها...)را به طور مشخص دید.

۴)در نقشه های بزرگ مقیاس مانند۱/۱۰۰و۱/۱۰۰۰ عوارض بزرگتر نشان داده می شوند اما مساحت کمتری را نشان می دهند.

منبع:کتاب کار جغرافیا اثر دکتر مهدی چوبینه و کوروش امیری نیا

 

اهداف و نکات مهم درس اول(جغرافیای سوم)

برای آموختن جغرافیا از چه  وسایلی استفاده می کنند؟

هدف کلی: آشنایی با وسایلی که برای آموختن جغرافیا لازم است.

هدف های رفتاری: دانش آموزان بعد از پایان این درس قادر خواهند بود:

۱) اهمیت کره جغرافیایی را در آموزش جغرافیا بیان کنند.

۲) نقشه ی جغرافیایی را معرفی نمایند.

۳)روند تهیه ی نقشه را توضیح دهند.

۴) یک نقشه ی ساده از مدرسه تنظیم کنند.

۵) یک عارضه یطبیعی یا غیر طبیعی را به نقشه ای ساده تبدیل کنند.

۶) انواع نقشه و اطلس را معرفی کنند

نکات مهم درس:

۱) کره ی جغرافیایی،مدل کوچک شده ی کره ی زمین است.

۲) خشکی های روی زمین(قاره ها)،اقیانوس ها،چگونگی ارتباط مردم جهان با یکدیگر از راه دریا،محل قطب شمال و قطب جنوب ،نصف النهار ها و چگونگی تقسیم زمین به دو نیمکره ی شرقی و غربی و بسیاری اطلاعات دیگر را می وان با استفاده از کره ی جغرافیایی به دست آورد.

۳) کره ی جغرافیایی اگر چه شکل کره ی زمین را به خوبی نشان می دهد ،اما نمی توان همه ی جزئیات را روی آن نمایش داد.

۴) نقشه،تصویری از سطح کره ی زمین است که به نسبت مورد نیاز کوچک شده است.

۵) امروزه برای تهیه ی نقشه های جغرافیایی ،از عکس های هوایی و ماهوارهای استفاده می کنند.

۶) جغرافی دانان از نقشه ها اطلاعات زیادی به دست می آورند و محل دقیق عوارض طبیعی مانند کوه،رود ،جنگل و عوارض انسانی مانند:ساختمان ها ،مزارع،راه ها و پل ها را تشخیص می دهند.

۷) برای تهیه نقشه ی ساده ای از یک کوه ،از نقاط «هم ارتفاع»روی آن کوه استفاده می کنند.

۸) به مجموعه ای از نقشه ها که در یک کتاب جمع آوری شده باشند«اطلس»می گویند.

منبع:کتاب کار جغرافیا اثر دکتر مهدی چوبینه و کوروش امیری نیا

سرباز ایران ابومسلم خراسانی


ابو جعفر منصور دومین خلیفه عباسی آنگاه که دید محبوبیت ابومسلم بمراتب از او که خلیفه است در بین تبار ایرانیان بیشتر است تصمیم به قتل او گرفت برای اینکار به حیله های بسیاری متوصل شد تا ابومسلم را برای اجرای نقشه شوم خویش به دستگاه خلافت بکشد .
روزی که منصور پلید همچون خفاشی خونخوار قهرمان ایرانیان ، ابومسلم خراسانی را با سربازان سیاه دل خویش دور از دسترس ایرانیان و بخصوص خراسانیان به قتل رساند نبض ایران ایستاده بود .
آنگاه که پیکر شهید سرخ ایران را از دستگاه خلیفه به بیرون کشیدند منصور دید بر روی زمین گردنبندی از پوست آهو افتاده آن را باز کرد و در آن بر پوسته یی نازک به زبان پهلوی خطوطی دید دانشمندان دربار منصور متن را ترجمه کردند :
« سرباز ایران ابومسلم خراسانی »
فیلسوف و متفکر کشورمان ارد بزرگ می گوید : ابومسلم خراسانی نماد برافراشته آزادگی ایرانیان است او بندهای دشمنان ایران را پاره کرد و خون گرمی شد در رگهای سرد کشورمان ، خونی که تا ابد در دل این کشور خواهد جوشید و هر زنجیری را پاره خواهد نمود .
ایرانیان از همان روز تصمیم ه نابودی دودمان جور و ستم عباسیان را گرفتند کسانی همچون سنباد اسحاق ترک مقنع و بابک خرم دین پرچم انتقام خون ابومسلم را بر دست داشتند و در نهایت به تدبیر مرد جاودانه ایران خواجه نصیرالدین توسی سلسله عباسیان با خواری و خفت تمام به پایان رسید

بلایی که ابو مسلم خراسانی بر سر کمونیسم آورد

روزی ابومسلم خراسانی با سپاه خویش از کنار روستای بسیار سبز و زیبا می گذشت جمعی از مردم آن روستا تقاضای دیدار با او را داشتند یکی از آنها را اجازه دادند تا نزد سردار ایرانی بیاید او گفت ما مردان روستا از شما می خواهیم ثروت روستا را بین ما تقسیم کنید و ادامه داد باغ بزرگی در کنار روستا است که اگر تقسیم اش کنید هر کدام از ما صاحب باغ کوچکی می شویم و همیشه دعاگوی شما خواهیم بود . سردار پرسید اگر صاحب باغ هستید پس چرا به پیش من آمده اید ؟! بروید و بین خویش تقسیم اش کنید .
مرد گفت : در حال حاضر باغ از آن ما نیست اما ما آن را سبز کردیم ابومسلم متعجب شد و پرسید : داستان این باغ چیست از آغازش برایم بگویید.
آن مرد گفت مردم روستای ما 15 سال پیش تنها چند باغ کوچک داشتند تا اینکه مرد مسافری شبی در روستای ما میهمان شد و فردای آن ، مسافر بخشی از زمینهای اطراف روستا را از مردم روستا خرید و بخشی از مردان و زنان روستا را به کار گرفت تا باغ سبز شد . سردار پرسید در این مدت مزد کارگر و سهم زحمت مردم روستا را پرداخته است و روستایی گفت آری پرداخته اما ریشه او از روستای ما نیست و مردم روستا می گویند چرا او دارایی بیشتری نسبت به ما دارد؟ و باغی مصفا در اختیار داشته باشد و ما نداشته باشیم ؟!
سردار گفت شما دستمزد خویش را گرفته اید و او هم برای آبادی روستای شما زحمت کشیده است پس چطور امروز این قدر پر ادعا و نالان شده اید روستایی گفت دانشمند پرهیزگاری چند روزی است میهمان ما شده او گفت درست نیست که کسی بیشتر و فزون تر از دیگری داشته باشد و اینکه آن مرد باغدار هم از زحمت شما روستاییان باغدار شده و باید بین شما تقسیم اش کند .
ابومسلم پرسید این مردک عالم این چند روزی که میهمان روستا بوده پولی هم به شما پرداخته روستایی گفت ما با کمال مهربانی از او پذیرایی کرده ایم و به او پول هم داده ایم چون حرفهایش دلنشین است .
سردار دستور داد آن شیاد عالم را بیاورند و در مقابل چشم مردم روستا به فلک بستن اش .
شیاد به زاری و التماس افتاده و از بابت نیرنگ و دسیسه خویش طلب بخشش و عفو می نمود . آنقدر او را فلک نمودند که از پاهایش خون می چکید سوار بر خرش کرده و از روستا دورش نمودند .
مردم روستا بر خود می لرزیدند ابومسلم رو به آنها کرده و گفت : شما مردم بیچاره ایی هستید ! کسی که ثروتش را به پای روستای شما ریخته برایتان کار و زندگی به وجود آورده را پست جلوه می دهید و می گویید در داشته های او سهیم هستید و کسی را که در پی شیادی به اینجا آمده و از دسترنج شما شکم خویش را سیر می کند عزیز می دارید چون از مال دیگری به شما می بخشد ! هر کس با ثروتش جایی را آباد کند و با اینکار زندگی خویش و دیگران را پر روزی کند گرامی است و باید پاس اش داشت .
ارد بزرگ اندیشمند و متفکر کشورمان می گوید : (( کارآفرین ، زندگی آفرین است پس آفرینی جاودانه بر او )) می گویند مردم بر زمین افتاده و از ابومسلم خراسانی بخشش خواستند . و از آن پس هر یک به سهم خویش قانع بودند و آن روستا هر روز آبادتر و زیباتر می گشت .

کمبوجیه جهانگشای ایرانی

 کمبوجیه پسر بزرگ کوروش هخامنشی، مردی شجاع و بی نهایت زیبا و قوی پنجه بود . پس از مرگ پدر به قصد آرام کردن غرب امپراتوری ایران، که همواره دچار حمله یاغیان و شورشیان بود ، عازم مصر و آفریقا شد در سال ۵۲۱ (پیش از میلاد) گئومات از اعتماد برادر کمبوجیه سوء استفاده نموده و بردیا را مسموم ساخته و او را از پای در آورد . در این زمان کمبوجیه مصر را فتح نموده و در سرحدات آفریقا (شمال تونس و لیبی امروزی) می تاخت . گئومات برخی از جنایت پیشگان را اجیر کرده و به جان رییش سفیدان و بزرگان ایران افتاده و آنها را با ترفندهای گوناگون از پای در می آورد . یکی از رییش سفیدان که به راز گئومات پی برده بود به پسر بزرگ خویش جریان را گفت و از او خواست خودش را به سپاه ایران زمین برساند و توطئه گئومات را بر ملا سازد و از پسر خواست زود عازم این سفر طولانی شود و گفت حتما دیر یا زود گئومات به سراغ من هم خواهد آمد چون آنها به رسم یونانیان ، وجود بزرگان عشایر را تحمل نمی کنند تا بدین گونه همه مردم را به زیر یوغ خویش کشند .

به قول اندیشمند کشورمان ارد بزرگ :« نخستین گام بهره کشان کشورها ، ابتدا نابودی بزرگان و ریش سفیدان است و سپس تاراج دارایی آنها»

 پسر آن ریش سفید شب روز تاخت و اسبهای بسیاری در این سفر از پای در آمدند تا خودش را به صحرای خشک سینا رسانید در بین راه گرفتار یاغیان و دزدان شد و گریخت هر چند سه تیر زهرآگین بر دست و پشتش فرود آمد در سیاهی شب به پشت دروازه خاوری مصر رسیده بود با خون خود بر دروازه شهر نوشت (( بردیا کشته شده است )) کمبوجیه چون خبر مرگ برادر را شنید به سوی پایتخت تاخت بدبختانه در نزدیکی دمشق با مکر و سم دیو سیرتان از پای درآمد .
یونانیان به رهبری تاریخ نویسانی همچون هردوت بسیار کوشیدند کمبوجیه را نفی و بد جلوه دهند حتی به دروغ گفتند:« او با خواهر خویش ازدواج نموده و حتی او را کشته است و بسیاری از دروغ های دیگر تا بدین گونه ایرانیان را از داشتن جوانی رشید و فرهمند تر از اسکندر محروم سازند . و شوربختانه هنوز هم بسیاری این تهمت ها را نقل قول می کنند همانند تهمت قتل سورنا به دست ارد اشکانی ، که اینها همه دروغ است و دلیل این تاریخ سازی های یونانیان و رومیها ، نابود کردن اسطوره های عزت و سربلندی تاریخ ایران است . اسکندر مقدونی در روزهای آخر عمر خویش می گوید : آرزو داشتم همچون کمبوجیه در جوانی جهانگشایی کنم اما سرزمینی که من فتح کردم یک ساتراپ (ایالت) کمبوجیه هم نشد .
یونانیان و رومیها از هر پادشاه ایرانی ضربه مهلک تری خورده اند، برایش جنایت نویسی های بیشتری کرده اند ،همانند کمبوجیه ، خشایارشاه ، ارد دوم و ...